1.تمرکز

گفته میشود رهبری یعنی گرفتن تصمیمات مهم اما غیر معمول. این قطعا یک حقیقت جزئی است، اما من فکر می کنم این اهمیت تمرکز را تاکید می کند. برای اینکه یک رهبر خوب باشد، نمیتوانید در چیزهای جزئی متخصص شوید و باید از رقابت تان کمتر پریشان باشید.  برای انجام دادن چندین چیز مهم، شما باید جهل انتخابی باور نکردنی را توسعه دهید. در غیر این صورت مسائل جزئی شما را غرق خواهند کرد.

2. اعتماد به نفس

یک رهبر با داشتن یک دید کلی ، نشان دادن همدلی و بودن یک مربی قوی اعتماد به نفس را القا می کند. به عنوان یک رهبر زن، برای به رسمیت شناحته شدن ، احساس میکنم که باید با غرور و جدیدت حضور یابم ، در عین حال سعی کنم تربیت جنوبی خود که مهربانی و سخاوت را تاکید میکند را حفظ کنم. این دو با هم در به دست آوردن احترام خوب عمل میکنند.

3. شفافیت

من هرگز به مفهوم “پوشیدن ماسک” نپرداختم. به عنوان یک رهبر، تنها راهی که می توانم بدانم چگونه اعتماد و خرید را از تیم من و همکارانم به ارمغان می آورم، 100 درصد شفافیت است – باز، گاهی اوقات ناقص، اما همیشه در مورد کارمان پرشوریم.

این به من این آزادی را داد که به طور کامل و استوار به ارائه بپردازم. آنها می دانند که با چه چیزی در طول زمان مواجه میشوند و غافلگیری ای در کار نیست.

4. کمال

کارکنان ما انعکاسی مستقیم از ارزش هایی هستند که ما به عنوان رهبران آن را مجسم می کنیم.اگر ما از یک روش انفعالی و منسوخ نیاز داشتن به صحیح بودن به جای انجام آن چه که صحیح است استفاده کنیم ، پتانسیل کامل کسب و کار مان را محدود می کنیم و کیفیت استعداد را از دست می دهیم.

اگر شما بر روی معتبر بودن در تمام تعاملات خود تمرکز کنید، این بر روی تجارت شما و فرهنگ شما تاثیر می گذارد و باقی خود به خود انجام میشود.

5. الهام بخشی

مردم همیشه می گویند من یک فرد خود ساخته ام. اما چنین چیزی نیست. رهبران خودساخته نیستند. آنها هدایت میشوند. من بدون هیچ مال و اموالی با کیف ورزشی ام به آمریکا رسیدم. اما نمیتوانم که بگویم به هیچ چیز دست نیافتم: دیگران به من امید و مشاوره های فوق العاده می دادند و من با اعتقاداتم و یک شوق درونی تجدید نیرو میکردم. به همین دلیل من همیشه مایل به انگیزه دادن به دوستان یه غریبه ها در redditهستم. من توانایی الهام را می دانم، و اگر کسی بتواند بر روی شانه های من ایستاده تا عظمت را به دست بیاورد، من بیشتر مایلم به آنها کمک کنم.

6. شور

شما باید کاری که انجام می دهید را دوست اداشته باشید. برای این که واقعا در چیزی موفق شوید، باید بر آن غلبه کنید و بگذارید شما را از پا در بیاورد. مهم نیست که کسب و کار شما چه مقدار موفق میشود، شما هرگز راضی نیستید و به طور مداوم برای انجام کاری بزرگ، بهتر و بیشتر تلاش می کنید. به طور مثال شما چون فکر میکنید که که باید رهبری کنید این کار را انجام نمیدهید بلکه رهبری میکنید چون سبک زندگی شماست.

7. نوآوری

در هر سیستمی با منابع محدود وگسترش نا محدود جمعیت – مانند تجارت شما یا مانند تمام بشریت – نوآوری نه تنها برای موفقیت بلکه برای بقا لازم است. نوآوران رهبران ما هستند. شما نمی توانید این دو را جدا کنید. نوآوری تنها امید ما برای حل مشکلات است ، چه توسط فکر باشد ، چه فناوری و چه سازمان.

8. صبر

صبر و شکیبایی واقعا شجاعت است که به منظور تست تعهد شما به هدفتان است. مسیر به چیزهای بزرگ همیشه دشوار است، اما بهترین رهبران می دانند چه زمانی باید هدف  را رها کنند و چه زمانی باید در مسیر بمانند. اگر دید شما ه قدر کافی وسیع باشد ، صدها دلیل برای این که چرا این انجام نمیشود و بسیاری تردید  خواهد بود.

بسیاری از چیزها باید در کنار هم بیایند- بازارهای خارجی ، رقابت ، تامین مالی ، تقاضای مصرف کننده گان و همیشه مقدار کمی شانس – تا چیز بزرگی به دست آید.

9. رواق گرایی

این اجتناب ناپذیر است: ما قرار است  خود را در مواقع واقعا ناجور مشاهده کنیم، چه آنها اشتباهات سنگین ،  شکست های غیر منتظره یا دشمنان بی پروا باشند.رواق گرایی ، در هسته خود ، یعنی قبول و پیش بینی از قبل که درنتیجه جا نخورید و رفتار احساسی از خود بروز ندهید تا چیزها سخت تر نشوند. مغزمان را تمرین دهیم ، بدترین حالت ممکن را در نظر بگیریم و رفتارهای غریزی به درد نخور خود را تنظیم کنیم – در این صورت است که مطمئن میشویم اوضاع خراب به اوضاع بهرانی تبدیل نمی شوند.

10 . سخت کوشی

درک اعداد اساسی از بهترین چیزهایی است که من برای تجارتم انجام داده ام. همانظور که ما خدمات مبتنی بر اشتراک داریم ، بزرگترین تاثیر آن بر روی خط پایینی ما کاهش نرخ تراکم بود. توانایی کاهش آن عدد از 6 درصد به 4 درصد به معنی کاهش 50 درصدی در میانگین ارزش طول عمر مشتری می باشد.

ما نمی توانستیم بر روی این متریک ها بدون تونایی تجزیه  و تحلیل دقیق داده ها ، تمرکز کنیم.

11. اعتبار

این درست است که تقلید یکی از اشکال چاپلوسی است اما نه هنگامی که پای رهبری به میان می آید – و هر رهبر بزرگ در زندگی من  از مایک تاملین تا مربی اسکی المپیک ، اسکات راولز جایگاه معتبری داشتند

از دیگران یاد بگیرید، شرح حال های  رهبران مورد علاقه خود را بخوانید، مهارت ها را در این میان کسب کنید… اما هیچ گاه صدای استوار ، نظرها و در نهایت طریقه تصمیم گیری خود را از دست ندهید.

این مقاله را هم بخوانید :۲۲ مولفه که یک مدیر بزرگ می سازد (قسمت دوم)