جدا کردن زندگی کاری از زندگی شخصی اهمیت بسزایی دارد.
(در این مقاله در این لینک بیشتر در مورد ۳ انتخاب مهم در زندگی می توانید بخوانید)
سؤال این است که چگونه میخواهید این کار را پیوسته انجام دهید؟
برای رسیدن به این هدف موارد زیر را رعایت کنید:
۱٫ کارتان را بیرون در بگذارید.
در ساعات غیر کاری، ایمیلهای کاریتان را چک نکنید و کارهایتان را به خانه نیاورید. البته این کار در حرف آسان است. بهترین کار این است که همکارانتان را توجیه کنید که هر کاری دارند تا روز بعد صبر کنند.
بهبیاندیگر، هنگامیکه با ایمیلهای کاری مانند یک کار مهم رفتار نکنید پس از مدتی ضرورت خود را از دست میدهند.
۲٫ کمتر در دسترس باشید.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که افراد انتظار دارند در هر ساعاتی از روز بتوانند از طریق تلفن یا ایمیل با ما ارتباط برقرار کنند. هنگامیکه در کمتر از یک ساعت باید پاسخگوی کاری باشید، ناخودآگاه زندگی شخصیتان تحتالشعاع قرار میگیرد.
یک روش این است که شماره تلفنتان را به افراد محدودی بدهید. هنگامیکه به دیگران شماره تلفن میدهید به آنها بگویید که همیشه نمیتوانید پاسخگو باشید. میتوانید برای کارتان یک تلفن جدا داشته باشید و پس از پایان ساعات کاری، آن را خاموشکنید.
۳٫ محل کارتان را از محیط زندگی جدا کنید.
اگر کارهایتان را در خانه انجام میدهید، باید از اتاق کارتان فقط در زمانهایی استفاده کنید که میخواهید کارکنید. هرگز زندگی شخصی و اتاق کارتان را باهم یکی نکنید. ممکن است عادت کنید به بهانه کار، در اتاق کارتان به انجام کارهای دیگری بپردازید.
۴٫ ایدهها را ثبت کنید؛ سپس آنها را نادیده بگیرید.
اگر کاری جالب و خوب دارید خاموش کردن فکرتان در مدت استراحت، کاری دشوار است. در حقیقت، معمولاً هنگامیکه در حال استراحت هستید، ایدههای کاری خوبی به ذهنتان میرسد. بهجای آنکه همان لحظه آن را دنبال کنید، پیشنهاد ما این است که آن را جایی ثبت کرده و سپس تا برگشتن به محل کار، آن را فراموش کنید. نکته آخر اینکه بیرون خانه گذاشتن کار به معنای لذت بردن از هر کاری است که بیرون از زندگی کاری انجام میدهید. در بخش زیر، درباره شیوه انجام این کار صحبت میکنیم.
علاقه، هدف و فهرست داشته باشید.
یکی از علتهایی که مردم اهمیت پیشرفت فردی را نادیده میگیرند این است که انگیزه قوی برای بهینه کردن هرروزشان ندارند. در حقیقت، بسیاری از افراد از محل کارشان به خانه میآیند، روی مبل لم میدهند و پنج ساعت تلویزیون تماشا میکنند. آنها نمیدانند چطور باید از فرصت محدودی که در اختیاردارند بهترین استفاده را بکنند.
پیشنهاد ما این است که بخشی از وقتتان را به تعیین مواردی که در زندگی برایتان مهم هستند اختصاص دهید. برای انجام این کار، سه روش وجود دارد:
-
علایق و تمایلاتتان را بشناسید.
این به معنای شناخت هر کاری است که انجام آن را دوست دارید. متأسفانه بسیاری از افراد حتی نمیتوانند از زندگی چه میخواهند. در مقابل، آنها به کار سخت تن دادهاند بدون اینکه برایشان اهمیتی داشته باشد. شما نمیتوانید با انجام یک تمرین ساده متوجه شوید از زندگی چه میخواهید. این، فرآیندی است که اغلب، هفتهها و شاید ماهها طول میکشد.
-
از اهداف S . M . A . R . T . تان استفاده کنید.
شاید شناخت تمایلات برایتان کمی عجیب باشد. شاید شما نیز از آن دسته افرادی هستید که دوست دارید اهداف زندگیتان را به شکل کارهای روزانه و قابلاندازهگیری درآورید. در این صورت، روشی که میتوانید بهکارگیرید تهیه فهرستی از اهداف .S . M . A . R . T تان است.
.S.M.A.R.T حروف اول واژههایی است که معنای هر یک به ترتیب زیر است:
: Specific خاص
: Measurable قابلاندازهگیری
: Attainable قابلدستیابی
: Relevant مرتبط
: Time-bound زماندار
هرچند تنظیم اهداف کاری اهمیت دارد، اما این کار تأثیر بسیاری بر بهبود کیفیت زندگیتان ندارد. پیشنهاد ما این است که مجموعه اهداف را در هفت زمینه مختلف تنظیم کنید:
سلامت، روابط، مسائل مالی، اوقات فراغت، معنویت و جامعه +اگر نمیدانید چه باید بکنید، این سؤالات را از خودتان بپرسید:
- برای خود و خانوادهتان کدام خواستههای قلبی رادارید؟
- آرزوی همیشگیتان چیست؟
- انجام چهکارهایی باعث میشود احساس سرخوشی کنید؟
- هنگام تصور این کارها، چه افکاری شمارا میترساند؟
- همیشه دوست داشتید صاحب چه چیز باشید؟
- چه چیز باعث بیشتر شدن معنویتتان میشود؟
کلید پاسخ به این سؤالها وارد عمل شدن است.
اینکه فقط ایدهای را یادداشت کنید و به خود بگویید روزی آن را انجام خواهید داد، کافی نیست. حالا دیگر متوجه شدهاید که وقتی میگویید «یک روز»،
انجام این کار را به «هرگز» سپردهاید. بهترین راهِ دستیابی به یک هدف، این است که با آن مانند یک پروژه برخورد کرده و آن را چند مرحله تقسیم کنید.
بهعنوانمثال،
اگر هدفتان سفری دوهفتهای است، باید آن را به چند کار تقسیم کنید:
از مکانهایی که میخواهید دیدن کنید خلاصه کوتاهی تهیه کنید؛
هزینه سفرتان را تعیین کنید؛
به دنبال تخفیفهای سفری و بستههای تخفیفی باشید؛
برای سفرتان یک برنامه پسانداز داشته باشید؛
ارزانترین پروازهای موجود را بیابید؛
قیمت هتلها را بررسی کنید؛
سایر موارد.
نکته مهم این است که هر یک از ما رؤیاهایی برای خودداریم، اما عده کمی از افراد برای چگونگی عملی کردن آنها وقت میگذارند.
سادهترین روش برای انجام کاری که میخواهید این است که هدفی را تعیین کرده؛ سپس آن را به چندین مرحله تقسیم کنید.
-
فهرست آرزوهایتان را به برنامههای روزانهتان اضافه کنید.
حتماً تاکنون شنیدهاید که افراد درباره آرزوهایشان صحبت کنید. آرزوهای افراد، تجربیات و چالشهایی هستند که درگذشته دوست داشتند انجام دهند. گاهی بهترین روش برای گذراندن وقتتان این نیست که به دنبال علایق شخصیتان و یا دستیابی به اهداف کوچک باشید. در عوض، شاید بخواهید زمانتان را به دنبال کردن فرصتهایی اختصاص دهید که بهندرت در زندگی به دست میآیند.
شاید بسیار ساده و پیشپاافتاده به نظر بیاید، اما سادهترین روش برای شناخت آنچه میخواهید، این است که خود را در بستر مرگ تصور کنید.
حسرت کدام کارهایی را میخورید که نمیتوانید انجام دهید؟
کدام کارها را انجام دادهاید که به آنها افتخار میکنید؟
از داشتن کدام روابط بیشتر لذت بردهاید؟
کدام تجربیات به زندگی روزانهتان معنا دادهاند؟
باکارهایتان به بهبود زندگی کدام افراد کمک کردهاید؟
نکته مهم این تمرین آن است که به شما میآموزد سالهای باقیمانده زندگیتان را به شکل دیگری بگذارید. تصور «بستر مرگ» سادهترین روش برای شناخت مواردی است که برایتان حقیقتاً اهمیت دارند و مواردی که فقط زمانتان را هدر میدهند. مواردی که در این تمرین یادداشت میکنید، فهرست آرزوهایتان را تشکیل میدهد. فهرست آرزوها فرصتی برای انجام کارهای عجیب در زندگی است،
اما لازم نیست برای یافتن معنا، به قاره دیگری بروید.
در مقابل، میتوانید سرعتتان را کم کنید و یاد بگیرید جهان اطرافتان را تحسین کنید.
منبع: مطالعه شریف